خاطره جالب ماریان از خواستگاری کارلو

همسر قبلی آنجلوتی خبرنگاری بود که ۱۸ سال با او فاصله سنی داشت. اما حالا ماریان ، به عنوان لیسانیه دانشگاه سرناشس تاندربرد در آمریکا ، به خوبی با کارلتو ، مرد سنتی از رجولو جور شده است. ماریان می گوید:” از همان اولین باری که کارلو را دیدم، مس دانستم که قرار نیست سورپرایز ناخوشایندی را تجربه کنم. می دانستم که چطور شخصیتی دارد. او یک مرد ثابت قدم با ایده های مشخص بود. بهترین شخصی است که می شناسم.”

آنجلوتی در مورد نقش خود در رختکن به عنوان یک صلح جو در پی اختلافات بازیکنان در دوره مورینیو گفت:” می توانم درک کنم که سال گذشته چه اتفاقی رخ داده بود. اما وقتی بازیکنان به رختکن با حضور من ملحق شدند خیلی جدی و حرفه ای برخورد کردند و اتفاقات گذشته را فراموش کرده بودند. هیچ نگرانی نداشتم. می دانستم که یک تیم بزرگ و با شخصیت را در اختیار دارم.”

کارلو در مورد پنج چمپیونزلیگ دوران فوتبالش (دو تا بازیکن، سه تا مربی) می گوید :” چمپیونزلیگ مهمترین تورنمنت دنیاست. همه آن پنج خاطره زیبا بودند اما همه شان به خاطره پیوستند. به قول فرانسوی ها ، خوشحالی متعلق به یک لحظه است. بعد از آن باید سخت تلاش کنی تا دوباره به لحظه خوشحالی برسی.”

ماریان در تمجید از شوهر خود می گوید :” خیلی چیزها از او یاد گرفتم. شعارش این است:” احترام بگذار تا مورد احترام قرار بگیری” و این در زندگی شخصی و در زمین فوتبال برایش خیلی مهم است.”چ

کارلتو زمانی با ماریان آشنا شد که مربی چلسی بود. در آن زمان ماریان در یک شرکت تولید حصار فعالیت می کرد. من در آن زمان برای صرف ناهار با یک مرد دیگر قرار داشتم. پیش از این که برویم، کارلو نزد من آمد به زبان ایتالیایی گفت:”روزی همسر من خواهی شد.” مردی که با من بود این را متوجه نشد. من خندیدم و با زبان ایتالیایی پاسخ او را دادم:” قطعا، اما به شرطی که دفعه بعد حلقه بیاوری!”

ماریان در مورد دلایل دیگر موفقیت این زوج می گوید:” همه چیز بین ما خیلی سریع پیش رفت. بچه ها خیلی کمک کردند. در مورد بچه های کارلو سه چیز را دوست داشتم. اول زیبایی، دوم هوش و سوم آرامش. وقتی به خانه می روم دوست دارم آرام باشم و دختر او هم خیلی آرام است.”

هر دو در مادرید خیلی راحت هستند. آنجلوتی می گوید:” قدم زدن در مادرید راحت است چرا که مردم خیلی خونگرم هستند و نیازی نیست که شیک پوش باشی” . البته زندگی در لندن را آسان تر می داند چرا که می گوید در آن جا کسی زیاد به شهرت او کاری نداشته است.